. [ نگاه دانلود ، مرجع دانلود رمان ] .

تبلیغات بهترین ها

رمان پیله‌بسته (جلد دوم رمان ثریا)

انتشار توسط shadan
۱ شهریور ۱۳۹۹

نام رمان : پیله‌بسته (جلد دوم رمان ثریا)

نویسنده : فاطمه جعفری

ژانر : اجتماعی، عاشقانه

سطح رمان : پرطرفدار

ویراستاران : فاطمه صفارزاده، Pajhvak_Atlas، ЄƝȤƳMЄ

تعداد صفحات کتاب : ۲۶۸ پی دی اف

منبع تايپ رمان : انجمن نگاه دانلود

تعداد دانلود : 4,216

Rate this post
مطالعه/دانلود کتاب
رمان پیله‌بسته
. [ نگاه دانلود ، مرجع دانلود رمان ] .

دانلود کتاب

خلاصه کتاب

رمان پیله بسته قصه پر طرفدار عاشقانه ای هست که با وجود تمام مشکلات شیفته عشق می‌شود و سعی در برطرف کردن تمام مشکلات و رسیدن به مقصود نهایی می‌شود

رمان پیله‌بسته (جلد دوم رمان ثریا) قصه پر طرفدار عاشقانه ای هست که با وجود تمام مشکلات شیفته عشق می‌شود و سعی در برطرف کردن تمام مشکلات و رسیدن به مقصود نهایی می‌شود

رمان پیله بسته ( جلد دوم ثریا )

رمان پیله بسته ( جلد دوم ثریا )

خلاصه:

داستان دختری است از جنس زندگی.

دختری که شیطنت‌ها و شور و اشتیاق‌های دوره سنی خاص خودش را دارد؛

اما زمانی می‌رسد که با ورود عشقی ناخواسته، حس‌های قشنگش سرکوب می‌شود.

حتی خانواده‌اش هم با او سر به مخالفت می‌گذرانند. برای رسیدن به خواسته‌اش، راه درازی در پیش دارد؛

اما حس شیرینی که جدیداً مهمان خانه قلبش شده، آن‌قدر قوی است

که مانع از پاپس‌کشیدن او می‌شود. تلاش می‌کند و می‌جنگد تا به خواسته قلبی‌اش برسد.

تا قلب مردی را که جراحت دارد و رو به مرگ است، احیا کند.

.

کلام نویسنده:

این رمان جلد دوم رمان ثریاست. شخصیت‌ها همون شخصیت‌های رمان ثریاست،

به اضافه افراد جدیدی که وارد داستان میشن؛ اما این رمان داستانی مجزا از رمان ثریا داره.

کسایی که رمان ثریا رو نخوندن، با خوندن این رمان در جریان رمان قبل هم قرار می‌گیرن.

.

قسمتی از متن رمان پیله‌بسته (جلد دوم رمان ثریا):

– چه خبرته؟ دیشب شیفت بودم. منم هزارتا بدبختی داشتم. دیشب تا صبح سرپا وایستادم. فکر کردی خودت تنها کار و بدبختی داری؟
با حرص جمله معروفم را تکرار کردم.
-تو خونه زندگی نداری، نه؟
به‌سمت سرویس بهداشتی ته راهرو راه افتاد.
-به تو چه! خونه داداشمه. جای تو رو تنگ کردم؟
با حرص نفسم را از بینی‌ام بیرون دادم و به‌سمت یلدا که همان‌طور روی مبل خوابش بـرده بود، پا تند کردم. تکه‌ای از موهای فر ریزش که تشابه او به رؤیا را بیشتر می‌کرد، از مقنعه‌اش بیرون زده و روی صورتش افتاده بود. بغلش گرفتم و از پله‌ها بالا رفتم. روی تختش خواباندمش و به صورتش که مژه‌های بلندش روی گونه‌اش سایه انداخته

 

 

 

 

Rate this post

پرسش و پاسخ، نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین کتابها

  • دانلود رمان زاده ایل قشقایی

    رمان زاده ایل قشقایی

    روایت زندگی دختری از تبار ایل ترک زبان بزرگ قشقایی که درخانواده‌ای اصیل‌زاده به دنیا آمده و باید طبق اصالت خانوادگی‌اش رفتار کند. سنت‌هایی که زندگی این دختر را

  • رمان از تجریش تا راه آهن

    رمان از تجریش تا راه آهن قصه ی تضاد ها ی دو قشر از جامعه است که هر دو زیر سقف آسمان و در یک شهر زندگی می کنند اما میان آنها فاصله بسیار است.

  • رمان عطر بارون، بوی سیب

    رمان عطر بارون، بوی سیب

    رمان عطر بارون،بوی سیب حکایت دختری است که پس از یک جدایی در تلاش برای مبارزه با مشکلات هست 

  • یادبود آخرین مرقومه

    رمان یادبود آخرین مرقومه

    این رمان در مورد صندوقچه ای هست که بعد از مادربزرگ به دست نوه‌اش می افتد و او حالا با اسراری مواجه هست که برایش دردسر درست میکنند

  • پایان‌نامه مقدونی

    داستان کوتاه پایان‌نامه مقدونی

    پایان نامه مقدونی توصیف زندگی که بخاطر افکار افراد قدم به مسیر اشتباهی گذاشته می‌شود

  • رمان مینو سپنتا انگره

    رمان مینو سپنتا انگره

    رمان مینو سپنتا انگره رمانی است با ژانر تخیلی در مورد سرزمین ارواح و نجات یکی از شخصیت های رمان از این سرزمین است

×

منوی سایت